مدیریت دانائی، ضرورت نسل جدید تحقیق و توسعه
چكيده
امروزه مديريت نواوري و دانائي به فعاليت اصلي شركت ها براي دست يابي به مزيت رقابتي تبديل شده است . نواوري در صنايع فناوري محور به صورت فعاليتي جهاني درامده و كشش بازارهاي هدف ؛ سبب تغيير الگوي جريان دانائي در فرايند نواوري شده است . پارادايم جديد در مديريت دانائي عبارت است از كاربرمحوري و يادگيري تعاملي و فرافرهنگي . بنابراين در شركت هاي بزرگ و بويژه شركت هاي فرامليتي بايد سياستي اتخاذ نمود كه دانائي روشن و روشمند به اساني بين گروهها و واحدهاي مختلفR&D كه در سطح جهان توزيع شده اند جريان يابد . فعاليت هاي نواوري از طريق يادگيري سازماني باعث ايجاد دانائي مي شود . بديهي است علاوه بر جنبه هاي عيني و محتوائي دانائي كه به روشن يا مبهم بودن دانائي مي انجامد ؛ چگونگي تفسير و تعبير و بكارگيري دانائي ؛ يعني درجه همبستگي و پيوستگي تفسيري ان نيز از اهميت خاصي برخوردار است . توزيع جهاني فعاليت هاي R&D هنگامي ميسر است كه دانائي روشن و روشمند باشد و با كار تيمي موثر جهاني به كار گرفته شود .
مقدمه
همواره يك چالش مديريتي در برابر شركت هاي فرامليتي كه فعاليت هاي تحقيق و توسعه ( R&D ) خود را به خارج از مرزها گسترش مي دهند وجود دارد و ان اين است كه چگونه مي توان مراكز پراكنده در سطح جهان را به صورت موفقيت اميزي راهبري كرد. امروزه مديريت " نواوري " و ايجاد و بكارگيري " دانائي "به فعاليت اصلي براي دست يابي به مزيت رقابتي تبديل شده است.شركت هاي فرامليتي بيشترين سهم R&D صنعتي را در كشورهاي سازمان توسعه و همكاريهاي اقتصادي (OEDC) دارند.انها دائما شبكه R&D هاي محلي ومراكز دانائي (Knowledge Centers) خود را گسترش مي دهند.
گسترش سرمايه گذاري در R&D جهاني
هزينه R&D صنعتي در صنايع فناوري محور ( Technology-intensive) بشدت رو به افزايش است . در صنايع مبتني بر فناوري برتر (High-tech.) مثل فناوري اطلاعات ( IT ) ؛ فناوري زيستي (Biotech.) ؛ نيمه هادي ها و صنايع داروئي شركت ها مجبور به سرمايه گذاري فراوان در تحقيق و توسعه هستند.حد اين سرمايه گذاري 10-15 درصد درامد و براي برخي شركت هاي صنايع داروئي و فناوري زيستي 20-25 درصد درامد انهاست. در دهه پاياني قرن پيش ؛ اين حد براي بيشتر شركت هاي فناوري محور رو به فزوني داشته است. سرعت عرضه محصولات جديد نسبت به نسل هاي قبلي محصولات بسيار افزايش يافته است. سرعت نواوري و حد و اثربخشي سرمايه گذاري در R&D به مهم ترين عوامل بحراني تبديل شده اند.همانگونه كه در جدول (1) ملاحظه مي شود ؛ سه بخش (Sector) صنعتي يعني صنايع داروئي و فناوري زيستي / خودرو / فناوري اطلاعات نيمي از هزينه هاي R&D صنعتي جهاني را به خود اختصاص داده اند.در هر يك از اين سه بخش چند شركت فرامليتي بزرگ حضور دارند. مشخصه صنايعي همچون ارتباطات راه دور ؛ الكترونيك و نرم افزار / خدمات IT ؛ جدال بر سر عرضه محصول جديد و مديريت چرخه عمر ان است.اين شش بخش ؛ كه داراي ويژگي فناوري محوري و سرعت مداري (Speed-oriented) است بيش از سه چهارم R&D هاي صنعتي را فرا گرفته است . بقيه مربوط به بخش هاي سنتي است كه نواور محسوب مي شوند و دائما در معرض تهديد و تجديد ساختار هستند نظير صنايع شيميائي ؛ هوا-فضا و مهندسي / ماشين الات .
افزايش سرمايه گذاري در R&D و شتاب تحولات ؛ مديران شركت هاي فرامليتي را براي طراحي محصولات جديد در سطح دنيا تحت فشار قرار داده است.رقابت شديد بين المللي در محصولات مبتني بر فناوري برتر كه تحت تاثير تحقيقات و فرصت هاي بازار هستند ؛ باعث شده كه فعاليت هاي تحقيقاتي به خارج از محدوده جغرافيائي كشور خاص ؛ و در سطح دنيا گسترده شوند. سهم مشاركت منابع خارجي در كل سرمايه گذاري R&D هاي محلي در بيشتر كشورها افزايش يافته است. بسياري شركت ها مراكز R&D در كشور هاي ديگر دارند. هم اكنون سهم R&D اجرا شده بوسيله شركت هاي خارجي حدود 14 درصد R&D صنعتي در كشورهاي OECD است. شركت هاي اروپائي به حد 35 درصد سرمايه كذاري در خارج از اروپا رسيده اند ؛ شركت هاي امريكائي از مرز 33 درصد فراتر رفته اند و شركت هاي ژاپني در حد 10 درصد قرار دارند.
جدول ( 1 ) : تمركز هزينه هاي R&D صنعتي در چند بخش جهاني شده
صنعت / بخش
هزينه R&D
( ميليون دلار)
هزينه R&D
به عنوان درصدي از درامد
حد جهاني شدن
R&D*
داروئي ؛ فناوري زيستي / سلامتي
54661
1/12
1
خودرو / قطعات
49451
4
2
اطلاعات ؛ فناوري (IT) / سخت افزار
39657
4/9
3
ارتباطات راه دور ( تجهيزات / خدمات )
35444
-
3
الكترونيك / الكتريكي
30985
3/5
2
نرم افزار / خدمات IT
19987
2/10
3
شيميائي
14567
2/4
3
فضائي / دفاعي
11755
3/4
1
مهندسي / ماشين الات
9001
6/2
1
بسته بندي / كالاهاي مصرفي
7879
-
2
ساير صنايع ( جمع 12 بخش )
26345
-
1
تمام شركت ها / جمع : 600
299376
3/4
2
* توضيح : 1 و 2 و 3 به ترتيب درجه بالا ؛ متوسط و پايين جهاني شدن R&D است.
شاخص هاي جهاني شدن براي شركت هاي فرامليتي بزرگ فناوري محور بطور مداوم روبه رشد است. تحقيقات به عمل امده در يك جامعه نمونه متشكل از 209 شركت ؛ در مورد هزينه هاي خارجي R&D نشان مي دهد كه سهم هزينه R&D خارج از منطقه محلي در دهه 90 افزايش يافته است . شش بخش مهم R&D محور؛ در جدول ( 1 ) در راس فعاليت هاي R&D جهاني قرار دارند.
جايگاه نواوري در مديريت دانائي
نواوري در اغلب اين صنايع به يك فعاليت بشدت جهاني تبديل شده است. سيستم هاي نواوري پيشرفته ؛ توسعه يافته و اين امر منجر به انگيزه بيشتر شركت ها براي فعاليت در سطح جهاني شده است.روند فعاليت هاي نواوري بين المللي سه مشخصه مهم را نشان مي دهد:
1 . افزايش " شدت " و " سرعت " فرايند هاي نواوري.
2. " جهاني شدن " مداوم و افزايش توزيع و پراكندگي فعاليت هاي نواوري در سطح بين المللي.
3 . تغيير هسته ارزش افزوده .
يك جريان برگشتي و حركت معكوس نواوري به طرف " كاربرد " و توجه به طيف كاربرها پديد امده است.
هنوز هم برخي مطالعات بر توالي خطي و فشار فناوري (Technology-push) تاكيد دارند ؛ در حالي كه تحقيقات پايه امروزه بوسيله R&D كاربردي ؛ توسعه محصول ؛ نواوري و نفوذ دنبال مي شود ( شكل 1 ) .
تقاضا / " كشش بازار هدف "
نواوري از طريق " فشار فناوري "
يكپارچگي كاربر ؛ بازار هدف / شايستگي اجرائي
توسعه يكپارچه محصول و فرايند / ساخت و پشتيباني
تحقيقات / توسعه فناوري پيشرفته / كشف
تفسير سنتي از فرايند نواوري
تغيير الگوي جريان دانائي در فرايند نواوري
شكل ( 1 ) : معكوس شدن هسته ارزش افزوده در فرايند نواوري
در بسياري از بخش هاي R&D محور ؛ توالي و تمركز فعاليت ها در حال تغيير است.نواوري سريع و پاسخگو مستلزم درگيري ابتدائي و اوليه كاربران مستعد ؛ نزديكي به بازارهاي هدف و مستحكم سازي بنيان هاي فرايند نوسازي است . هسته ارزش افزوده در فرايند نواوري ؛ رو به پايين يعني در جهت كاربردي و كاربر نهائي حركت مي كند. اين مساله را مي توان در صنايع متعددي مشاهده كرد ؛ از جمله در صنايع خودرو سازي و تامين كنندگان انها كه همگي در مسير طراحي و ساخت خودروهاي جديد قدم برداشته اند.
الگوي جديد نواوري توسط منطقه سايه دار درسمت راست شكل (1) نشان داده شده است. همجواري با بازارهاي هدف ؛ شبكه هاي تعاملي با كاربران و ارائه دهندگان خدمات تكميلي ؛ و توانائي يكپارچگي با تامين كنندگان و سازندگان روز به روز اهميت بيشتري مي يابد . بنابرين حركت شبكه ؛ فرايند نواوري را تحت تاثير قرار مي دهد و اين امر غالبا به تغيير الگوي جريان دانائي مي انجامد.
با اين توضيحات مي توان پي برد كه " مديريت دانائي " به يك فعاليت پيچيده و توزيع شده در سطح جهاني تبديل شده است. پارادايم جديد عبارت است از كاربرمحوري ؛ يادگيري تعاملي و فرافرهنگي ؛ كه كاملا با ديدگاه سنتي انتقال فناوري بين المللي و توالي نواوري متفاوت است.امروزه شركت هاي فرامليتي از حالت خطي سنتي " يادگيري برون رو " ( جريان اطلاعات از مركز به محيط پيرامون ) كه مترادف انتقال يكسويه فناوري است ؛ به سمت پارادايم جديد فعاليت هاي توزيع شده جهاني حركت كرده اند . انها در حال دور شدن از مركز دانائي منفرد ؛ محلي و متكي به خود ؛ به يك معماري سازه باز و توزيع شده توليد و كاربرد دانائي است . مديريت فرايند هاي نواوري توزيع شده به معناي هماهنگي و توازن ظرفيت ها ؛ تعامل شديد بازار و فناوري ؛ مراكز چند منظوره دانائي در محل هاي توزيع شده ؛ مبادله تعاملي و يكپارچه دانائي است . اين امر مستلزم انعطاف پذيري ظرفيت هاي سازماني و دست يابي به تركيب مناسب يادگيري درون رو و برون رو است.
مديريت فرايند هاي نواوري توزيع شده مي تواند معاني زير را داشته باشد :
- مديريت مراكز دانائي توزيع شده درون يك شركت چند مليتي.
- مديريت از طريق واحدهاي مستقل كسب و كار (Busines Units) و مديريت تيم هاي فرابخشي درون شركت هاي بزرگ.
- يكپارچه سازي ظرفيت هاي توزيع شده درون شركت ها ؛ شامل تامين كنندگان ؛ شركت هاي همكار و تكميل كنندگان زنجيره ارزش .
- يكپارچه سازي دانائي و مديريت شبكه هاي متنوع از طريق واحدهاي بيروني تحقيقات و دانشگاهها .
از فناوري هاي جديد نظير رايانه هاي شخصي ؛ اينترنت ؛ ارتباطات ماهواره اي و ... به عنوان ابزارهاي مناسب براي كاهش نامتقارن بودن اطلاعات استفاده مي شود.طراحي نوين شكل شركت هاي چند مليتي عبارت است از : يك سازمان شبكه اي بسيار انعطاف پذير با فعاليت هاي توزيع شده و مراكز دانائي ؛ كه ويژگي ان ارتباطات باز و نداشتن ارتباطات سلسله مراتبي است. البته بحث در مورد نحوه جمع اوري اطلاعات متفرقه هنوز ادامه دارد زيرا فرايند جمع اوري و يكپارچه سازي تنها مربوط به انتقال اطلاعات و غلبه بر نامتقارن بودن اطلاعات نيست؛ بلكه فرايندي است مرتبط با ارتباطات اجتماعي و به درك موضوع تقارن نياز دارد.
مساله اين است كه " دانائي " مقوله اي است كه بين واحدهاي مختلف بنگاه با سيستم هاي ارزشي ناهمگون توزيع شده است. گرچه در بيشتر مطالعات مديريت دانائي بر جنبه هاي عقلي ؛ عيني و محتوائي اطلاعات تاكيد مي شود و كمتر به جنبه هاي تفسيري ؛ اجتماعي ؛ ذهني و فرايند اجتماعي اشتراك اطلاعات پرداخته مي شود ؛ اما واقعيت ان است كه توسعه فناوري هاي جديد ؛ يافتن پشتيبان كاربرها و تجاري سازي موثر يك نواوري مستلزم فرايند پيچيده " ساخت اجتماعي – فني معنا " است. اطلاعات متفرقه ممكن است بين بنگاهها توزيع شده باشد ؛ اما فرايند يكپارچه سازي و ايجاد يك تماميت معنادار بسيار پر هزينه و دشوار است .
فرايندهاي اجتماعي ؛ جلب وفاق عمومي و اشتراك اطلاعات براي نواوري كاربرمدار بسيار مهم است.اين مساله كه براي يك گروه كاربران بالقوه در يك بازار خاص ملي چه چيزي ارزشمند است ؛ چه چيز در يك زمينه ملي خاص يا در يك محيط مشخص كار مي كند ؛ درك نحوه استفاده از فناوري نوين و مقبوليت ان در زندگي روزانه ؛ اساسا يك فرايند با ساخت اجتماعي است . نزديكي فيزيكي و درك اجتماعي به سختي مي تواند با سيستم هاي اطلاعاتي و ابزار رسمي ارتباطات جايگزين شود .
مديريت دانائي و نسل چهارم R&D
موضوع " دانائي " و مديريت ان ؛ در واقع محور فعاليت هاي نسل جديد R&D است. اگر مديريت نسل اول R&D تا دهه 1960 متكي بر ازمايشگاه ها ؛ و نسل دوم در دهه هاي 1970 و 1980 مبتني بر مديريت علمي و نسل سوم در دهه 90 بر اساس مديريت راهبردي بود ؛ نسل چهارم نيازمند مديريت دانائي است . مهمترين مشخصه اين نسل يافتن نيازهاي جانبي مشتريان اينده و توجه همزمان به انعطاف پذيري و قابليت عرضه محصول به بازار از همان مراحل اوليه است ( جدول 2 ) .
جدول ( 2 ) : الزامات مديريت دانائي براي نسل چهارم R&D
بخش بازاريابي و فروش
بخش توليد
بخش مالي
بخش R&D
تيم استراتژي
بخش هاي
سازماني عمليات
ساختار بندي شايستگي ها
اناليز منابع
ساختار مالي
موقعيت فناوري
اناليز صنعت
راهبرد بلند مدت
اناليز نيازها
ارزش توليد
اناليز موفقيت / شكست
فرصت فناوري
اناليز SWOT
جستجوي ارزش
روند فناوري
طراحي مفهومي
اناليز رقيب
مدل سازي كسب و كار
تست قابليت بازاريابي
انتخاب پروژه
تست بازايابي
برون سپاري فناوري
انتخاب پورتفوليو
تست توليد
پيش بيني گردش مالي
ارزش گذاري فناوري
تست كسب و كار
بازدهي توليد
استاندارد صنعت
پروتكل محصول
در مديريت دانائي توجه خاصي به فرايندهاي نواوري مي شود چرا كه انها فعاليت هائي هستند مبتني بر اطلاعات كه از طريق يادگيري سازماني ؛ دانائي مي افرينند . نواوري يك فعاليت غيرمحسوس است كه از سرمايه دانائي به عنوان ورودي استفاده مي كند . وقتي هم افزائي (Synergy) ضميمه مي شود به دانائي افراد و ارتباطات با مشتري و طراحي سازمان و فعاليت هاي توليد ؛ سرمايه " شناخت " به عنوان خروجي فرايندهاي نواوري حاصل مي شود . با توجه به همين ارتباط تنگاتنگ بين نواوري و دانائي است كه برخي محققين ؛ سيستم KNOWATION را؛ كه تركيبي است از KNOWLEGE و INNOVATION طراحي كرده و پيشنهاد مي دهند .
وجوه دانائي
مديريت R&D جهاني و مديريت دانائي در شركت هاي بزرگ فرامليتي ناظر بر دو موضوع مهم و مستقل است . اولين موضوع به جنبه ملموس ؛ سخت و عيني برمي گردد در حالي كه موضوع دوم بيشتر متمركز بر معنا و تفسير است و وجه غيرملموس و نرم – اما در عين حال مهم – را در بر مي گيرد . موضوع اول معمولا هنگامي مطرح است كه مديران مجبور به تصميم گيري هستند : كجا بايد يك واحد R&D راه انداخت ؟ اين در حالي است كه فرايندهاي ارتباطات اجتماعي ؛ ساخت معنا و اشتراك اطلاعات بين گروههاي مختلف در اين شركت ها ؛ مفاهيمي بسيار دشوارتر است كه بايد اناليز و درك شود . بنابراين بايد پيش شرايط جريان موثر دانائي بين واحدهاي درون شركتي و مراكز برون شركتي را اناليز نمود . اين امر به سادگي مستلزم مبادله اطلاعات يا محتواي عيني نيست ؛ بلكه بيشتر با تفسير و معنا سر و كار دارد : چگونه اطمينان يابيم كه در مراكز و واحدهاي مختلف و پراكنده ؛ افراد فهم واحد و همبسته اي در مورد اجرا و توسعه يك پروژه دارند ؟ تا چه حد اطلاعات پخش و به اشتراك گذاشته مي شود ؛ تفسير مي گردد و توسط عوامل مختلف روي ان كار مي شود ؟ تحت چه شرايطي افراد مي توانند از محل هاي مختلف و اغلب با پيشينه هاي متنوع حرفه اي با يكديگر كار كنند و دانائي را به اشتراك گذارند ؟ چگونه مي توان سازوكارها و بسترهاي ارتباطات را طراحي و اجرا كرد ؟ چه انگيزه هائي افراد را در واحدهاي مختلف سازماني ؛ در حالي كه با يكديگر اشنائي و حتي شايد زبان مشترك ندارند به حركت و مبادله موثر دانائي و درك متقابل وامي دارد ؟
علاوه بر توجه به دو موضوع فوق ؛ بايد بخوبي بين دو مشخصه مهم و مجزاي دانائي نيز تفاوت قائل شد :
- درجه روشن بودن دانائي . اين كه دانائي تا چه حد روشن يا مبهم و مجازي است.
- درجه همبستگي و پيوستگي تفسيري ان . اين كه دانائي تا چه حد تفسيرپذير است.
مشخصه اول به ناگفته ها و دانائي صامت و ضمني مي پردازد و مي توان ان را اندازه گيري كرد با : ميزان قابليت كدبندي ؛ سهولت قابليت ياد دادن ؛ قابليت مشاهده عملي و درجه پيچيدگي . هر چه اطلاعات از لحاظ كدبندي بهتر ؛ از لحاظ تعليم پذيري راحت تر و در عمل قابل مشاهده تر باشد ؛ انتقال دانائي در ميان محل هاي پراكنده جغرافيائي روان تر صورت خواهد گرفت . اگر يك يا چند عامل از اين چهار معيار وجود نداشته باشد ؛ هزينه انتقال دانائي در محل هاي مختلف افزايش مي يابد . همه اين موارد و معيارها به جنبه و شكل عيني دانائي برمي گردد ؛ اما بايد دانست كه وجه تفسيري دانائي نيز مهم است .عناصر اطلاعات روشن ؛ يعني يك مدرك يا دستورالعمل يا رويه عملياتي استاندارد مي تواند معناي كاملا متفاوتي براي گروههاي مختلف در سازمان داشته باشد . اين پديده به عنوان ابهام يا دو پهلو بودن تشريح مي شود .دانائي مبهم دربرگيرنده درك نامتوازن است و اغلب منجر به مشكلات تفسيري و برداشتي؛ سوئ تفاهم و هزينه هاي پنهان و غير مستقيم انتقال دانائي بين فرهنگ ها مي شود .
مشخصه دوم به بيان معيار در مورد پيوستگي تفسيري دانائي مي پردازد . معيار در اين مورد روشمندي است . دانائي روشمند ان است كه تمام اعضائ گروه در قالب يك چارچوب مرجع ؛ مسائل و فرايندها و نتيجه را به روش مشابهي تفسير و تعبير مي كنند . در اينجا پيوستگي شديد تفسيري حاكم است . در مقابل ؛ دانائي غير روشمند ان است كه در تعامل گروهي در محل هاي مختلف شركت هاي فرامليتي ؛ افراد چارچوب هاي متفاوتي به عنوان مرجع دارند و مسائل و فرايند ها و نتيجه فعاليت ها را متفاوت تفسير مي كنند . در اينجا ناپيوستگي تفسيري يا تنوع تفسير وجود دارد .
دانائي روشمند در فرايند هاي ارتباطات اجتماعي پايه گذاري مي شود . از طريق ارتباطات ؛ اعضائ يك گروه روي نقاط اصلي چارچوب مرجع توافق و دستورالعمل ها ؛ رويه ها و ساير مدارك مكتوب و مستند را بدقت تعريف مي كنند . بنابراين بايد توجه داشت كه روشن يا مبهم بودن ؛ مشخصه محتوا و عينيت دانائي است ولزوما منجر به اجراي موفق پروژه نمي شود . دست يابي به دانائي و نواوري موثر مستلزم اطمينان يافتن از ان است كه دانائي در يك جهت و مسير همبسته و پيوسته تفسير و استفاده مي شود .
توزيع جهاني فعاليت هاي R&D وقتي ميسر است كه دانائي روشن و روشمند باشد . مهم ترين عوامل و عناصر در اين زمينه كار تيمي موثر جهاني و پيوستگي و يكپارچگي تيمي است . بدين منظور پشتيباني قوي توسط سازوكارهاي مطمئن نظير زيرساخت IT ضروري است . اين زير ساخت اطلاعاتي و ارتباطاتي هم هزينه و هم زمان انجام پروژه هاي متكي به دانائي روشن و روشمند را بسيار كاهش داده است . مربع پايين و چپ جدول ( 3 ) گوياي اين امر است .
جدول ( 3 ) : راه هاي موثر ارتباطات بين مراكز دانائي
- فعاليت هاي كاملا تخصصي و متمركز محلي
- ارتباطات كاملا تعاملي چهره به چهره
- انتقال بلند مدت افراد / تيم ها براي توسعه ظرفيت هاي انها در مكان هاي ديگر
- تشكيل نشست ها براي توسعه هويت گروه و درك متقابل
- توزيع محلي كار در فاز هاي مياني
- مبادله اطلاعات روشن از طريق IT
دانائي غير روشمند
- بازديدهاي موقتي ساير مكان ها براي يادگيري بهترين روش هاي عمل
- انتقال از طريق فرستادن افراد و تيم ها به ساير مكان ها
- عدم تاثير قوي فناوري اطلاعات و مدارك مكتوب
- توزيع بينالمللي كار در بهترين مكان ها
- استفاده وسيع از فناوري اطلاعات
- نشست هاي كوتاه و معدود بين هماهنگ كنندگان
دانائي روشمند
دانائي مبهم
دانائي روشن
نتيجه گيري
مدل فرامليتي براي مديريت دانائي در شركت هاي چند مليتي داراي ويژگي هاي زير است :
1 . مراكز يادگيري پراكنده از لحاظ جغرافيائي .
2 . استقلال مديريتي زير مجموعه ها .
3 . مبادله دانائي به صورت باز و غير سلسله مراتبي بين واحدهاي پراكنده جهاني .
4 . نقش قوي تيم ها و پروژه هاي جهاني .
5 . استفاده گسترده از فناوري اطلاعات و ارتباطات براي تسهيل در اجراي پروژه هاي نواوري جهاني.
منابع :
.A. Gerybadze ; “ Knowledge management and transnational R&D projects “ ; 2003
A. Cano ; G. P. Bustamanate ; “ Knowledge management and the locus of innovation in R&D intensive firms “ ; 2003
Y. Park ; S. Kim ‘ S. Lee ; “ Knowledge management system for fourth generation R&D “ ; 2003
این مقاله در مجموعه مقالات پنجمین همایش مراکز تحقیق و توسعه در سال ۱۳۸۴ منتشر شده است.
نگارگر بگه